بنام خدا
○○○○
باسلام ایرج هستم یک مسافر ازکنگره
بازشد از کار من صدها گره
نام تو را با جوهر و زر می نویسم ●●●
شبیه در و گوهر می نویسم
●●●
راهنما یعنی شرف یعنی عشیره
راهنما یعنی برنده یک قبیله
راهنما یعنی تپش در قلب خانه
راهنما یعنی تسلط بر زمانه
راهنما احساس خوب تکیه بر کوه
راهنما یعنی تسلی وقت اندوه
●●●
بند بند هر انگشت من مدیون توست
عشق و محبت فکر اندیشه در خون توست
دلخوشم با نام تو ای راهنما ای صدایت با صدایم آشنا
عشق یعنی مشکلی آسان کنی دردی از درمانده ای درمان کنی
عشق یعنی گل بجای خار باش پل بجای این همه دیوار باش
تشنه ام تشنگی ام دیدار توست
راه حق عشق و محبت کار توست
در درونت دیده ام غوغا به پاست
در مسیر راه تو راه خداست هرکه می گوید که راهت خوب نیست راه او با راه شیطان ها یکیست
وقتی وارد می شوی در کنگره
باز می شوداز کارها صدها گره
بودنت بوی محبت می دهد رفتنت از پیش من بوی غربت می دهد
●●●
ای بنازم کار عدل این خدا
بهر گمراهان فرستد راهنما
راه نمایان می شود از دست تو
بهترین راهم بود از وصف تو
●●●
تشکر می کنم استاد خوبم
بدون تو آسمانی بی غروبم
دعای هر مسافر یارتان باد
دعای مادران همراهتان باد
عمل کردی دژاکام به لطف خدا
نگشتی تو آرام در این جایگاه
در این سالها کارهای سخت
هزاران کار خوب کردی چو برگ درخت
خدایت ز هر لغزشی دور باد
تن و جان تو سبزه و نور باد
●●●●
تقدیم به راهنمای بزرگ مهندس دژاکام و کل راهنماهای کنگره 60
با کمال تشکر و قدردانی مسافر ایرج L4
کارگاه آموزشی خصوصی روز سه شنبه مورخ 98/07/30
یعنی ,تو ,کار ,مسافر ,راه ,محبت ,مسافر ایرج ,و محبت ,راهنماراه نمایان ,فرستد راهنماراه ,گمراهان فرستد
درباره این سایت